سرِ هر کوچه و بلوار، کتاب
در بیابان و چمن زار، کتاب
کنج هر کافه نشستم دیدم
دست دلداده و دلدار، کتاب
گوشی و تبلت و لپ تاپ که نه
همه را کرده گرفتار، کتاب
زرگری جای جواهر آلات
رفته آورده دو خروار کتاب
چاپ و تیراژ و فروشش بالا
باعثِ رونق بازار، کتاب
صحبت از توسعه ی فرهنگی ست
شده سر لوحه ی هر کار، کتاب
پیتزا رو به فراموش شدن
مانده با سیلِ خریدار، کتاب
ارسلان گریه کنان می خواهد
جای پیراهن و شلوار، کتاب
همسری در عوضِ مهریه اش
خواست با خواهش و اصرار، کتاب
دکه داران محل آوردند
جای نوشابه و سیگار، کتاب
دزد، ده بار به مالم زده است
رفته برداشته هر بار، کتاب
ناشری پول شماران می گفت
متحول شده انگار کتاب
شاعران پورشه و ویلا دارند
شده با اهل قلم، یار کتاب
پدرم جای دو هکتار زمین
کاشکی داشت دو هکتار کتاب
مصطفی مشایخی
- ۹۶/۱۱/۲۳