مسابقه کتابخوانی «سلام احمد» در استان مرکزی برگزار می شود

 

 

به مناسبت بزرگداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس، مسابقه کتابخوانی «سلام احمد» با محوریت کتاب «فاتحان خرمشهر» در کتابخانه های عمومی استان مرکزی برگزار می شود.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان مرکزی، به مناسبت بزرگداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس، مسابقه کتابخوانی «سلام احمد» با محوریت کتاب «فاتحان خرمشهر» با همکاری و مشارکت کتابخانه‌های عمومی استان مرکزی، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و کنگره ملی نقش امام خمینی(ره) و ۶۲۰۰ شهید استان مرکزی در دفاع مقدس برگزار می‌شود.

مهلت شرکت در این مسابقه تا ۲۱ مهر ماه است و علاقمندان می‌توانند برای دریافت کتاب صوتی و همچنین پاسخ به سوالات به آدرس اینترنتی www.samakpl.ir مراجعه کنند و یا جواب سوالات را به صورت کد ۱۰ رقمی به شماره ۱۰۰۰۴۵۰۳۸ پیامک کنند. سوالات مسابقه به صورت چهار گزینه ای است و در پایان به برگزیدگان جوایز ارزنده ای اهدا می شود.

گفتنی است، کتاب «فاتحان خرمشهر: اولین مسافر خرمشهر» به قلم مرتضی مساح نگاشته شده که روایت رشادت‌های سرلشگر شهید حاج احمد کاظمی در دفاع مقدس است. این کتاب توسط  انتشارات صریر به چاپ رسیده و توسط بخش نابینایان دکتر خزایلی کتابخانه عمومی شماره یک شهر اراک به صورت صوتی منتشر شده است.

چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس گرامی باد

 

 

عشق بود و جبهه بود و جنگ بود
عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود
هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد
مادری فرزند خود را هدیه کرد
در شبی که اشکمان چون رود شد
یک نفر از بین ما مفقود شد
آنکه که سر دارد به سامان می رسد
آنکه که جان دارد به جانان می رسد
دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت
بی سر و جان تا لقاءالله رفت
زندگیمان در مسیر تیر بود
خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود
آنکه خود را مرد میدان فرض کرد
آمد از این نقطه طی الارض کرد
هر که گِرد شعله چون پروانه است
پیکر صدپاره اش بر شانه است
تن به خاک و بوی یاسش می رسد
بوی باروت از لباسش می رسد
دشمن افکنهای بی نام و نشان
پوکه ی خونین شده تسبیحشان
کار هرکس نیست این دیوانگی
پیله وا می ماند از پروانگی

افشین مقدم

هفته دفاع مقدس گرامی باد

 

 

عشق بود و جبهه بود و جنگ بود
عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود
هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد
مادری فرزند خود را هدیه کرد
در شبی که اشکمان چون رود شد
یک نفر از بین ما مفقود شد
آنکه که سر دارد به سامان می رسد
آنکه که جان دارد به جانان می رسد
دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت
بی سر و جان تا لقاءالله رفت
زندگیمان در مسیر تیر بود
خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود
آنکه خود را مرد میدان فرض کرد
آمد از این نقطه طی الارض کرد
هر که گِرد شعله چون پروانه است
پیکر صدپاره اش بر شانه است
تن به خاک و بوی یاسش می رسد
بوی باروت از لباسش می رسد
دشمن افکنهای بی نام و نشان
پوکه ی خونین شده تسبیحشان
کار هرکس نیست این دیوانگی
پیله وا می ماند از پروانگی

افشین مقدم

هفته دفاع مقدس گرامی باد

عشق بود و جبهه بود و جنگ بود
عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود
هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد
مادری فرزند خود را هدیه کرد
در شبی که اشکمان چون رود شد
یک نفر از بین ما مفقود شد
آنکه که سر دارد به سامان می رسد
آنکه که جان دارد به جانان می رسد
دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت
بی سر و جان تا لقاءالله رفت
زندگیمان در مسیر تیر بود
خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود
آنکه خود را مرد میدان فرض کرد
آمد از این نقطه طی الارض کرد
هر که گِرد شعله چون پروانه است
پیکر صدپاره اش بر شانه است
تن به خاک و بوی یاسش می رسد
بوی باروت از لباسش می رسد
دشمن افکنهای بی نام و نشان
پوکه ی خونین شده تسبیحشان
کار هرکس نیست این دیوانگی
پیله وا می ماند از پروانگی

افشین مقدم