کتابخانه عمومی آیت الله اراکی - فرهنگسرا

کتاب‌خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی، که یک واجب دینی است. امام خامنه ای

کتابخانه عمومی آیت الله اراکی - فرهنگسرا

کتاب‌خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی، که یک واجب دینی است. امام خامنه ای

این وبلاگ برای اطلاع رسانی و همکاری در زمینه کتابداری و کتابخانه های عمومی استان مرکزی ایجاد گردیده است.
از بازدید شما متشکریم
اراک شهرک شهید بهشتی فاز یک داخل فرهنگسرای آینه
تلفن 33125389

بایگانی

۱۵۸ مطلب با موضوع «سایر» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰




 ای حسین فاطمه این کینه هامان را ببین
قلب مجروح درون سینه هامان را ببین
یازده خورشید را کشتند و داغ تو فزون
تکه تکه زین ستم آیینه هامان را ببین
***
گرچه شد خورشید ما در پرده ی غیبت ولی
می رسد نورش ز ماه حضرت سید علی
باز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا
باز هم فتنه،  اگرچه هست حجت ها جلی
***
ترس ما کشته شدن یا غارت این خانه نیست
بلکه دنیایی شدن با مسلک کوفی گری ست
گر که بگذاریم امام خویش را تنها به تشویق هوا
فرق ما با آن جنایت پیشگان سفله چیست؟
***
ای حسین فاطمه داغت درون قلب ماست
نهضتت رسواگر روی تمام فتنه هاست
شمر را در هر زمان نومید از قتلی کنیم
که پی خورشید و مه دشنه به دست و بی حیاست

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست
علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست

مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است
علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست

مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است
علی نه شافع محشر، که محشر کبراست

مرا غدیر حریم وصال محبوب است
علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست

مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین
علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست

مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ
که جان پناه همه رهروان راه خداست

مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن
که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست

مرا غدیر ندای بلند آزادی است
علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست

مرا علی نبود خلقتی خدا گونه
چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست

اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید
ستایمش که علی عالی و علی اعلاست

بخوان ز سوره انعام علت درجات
علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست

مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم
به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست

هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا
علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست

بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر
که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست

ببین که در دل آن رادمرد بی همتا
به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست

بکوش رنگ علی گیری و صفات علی
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست

به سالروز امامت به جشن عید غدیر
که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست

گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم
خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



خیزید و ببینید تجلای خدا را
در بیت ولا مشعل انوار هدا را

آن عبد خدا وجهه معبودنما را
رخسار علی ابن جواد ابن رضا را

در نیمـه ذیحجـه نـدا داد منـادی
تبریک که آمد به جهان حضرت هادی

پیچیده در امواج فضا بوی محمد
گویند خلایق سخن از خوی محمد

بینید عیان طلعت دلجوی محمد
در آینه روی علی روی محمد

الحق که جواد ابن رضا را پسر آمد
بـر ابـن رضا، ابن رضای دگر آمد

دل خانه و چشم همه فرش قدم او
لبریز شده ظرف وجود از کرم او

آورده حرم سجده به خاک حرم او
صد حاتم طایی است گدای درم او

از پاره دل در قدمش گل بفشانید
عیدی ز رضا و ز جوادش بستانید

ای طلعت زیبای تو خورشید هدایت
ای گوهر رخشنده نه بحر ولایت

ذات ازلی را ز ازل دست عنایت
فضل و کرم و جود تو را نیست نهایت

بـودنـد امامان همـه هادی ره نـور
بین همه نام تو به هادی شده مشهور

هنگام سخن بوسه عیسی به لب تو
با یاد خدا سال و مه و روز و شب تو

دل‌های محبان خدا در طلب تو
نام تو علی آمد و هادی لقب تو

چارم علی از آل رسول دو سرایی
قرآن روی دست جواد ابن رضایی

ای روح دعا از نفس گرم تو زنده
بر اشک دعای تو اجابت زده خنده

تو عبد خداوندی و خلقی به تو بنده
صورت به روی پات نهد شیر درنده

جنت گل روییـده‌ای از فیض نـگاهت
رضوان چو یکی سائل بنشسته به راهت

ما نور ولایت ز کلام تو گرفتیم
ما وحی خدا را ز پیام تو گرفتیم

ما کوثر توحید ز جام تو گرفتیم
ما خط خود از مشی و مرام تو گرفتیم

تا صبح جزا رو به روی خاک تو داریم
ما جامعه را از نفس پـاک تـو داریم

تو گوهر نه بحری و دریای دو گوهر
سرتا به قدم حیدر و زهرا و پیمبر

بوسیده جوادت چو کتاب الله اکبر
هم یوسف زهرایی و هم بضعه حیدر

هم طاهری و هم نسب از طاهره داری
هم در دل هر دلشده یک سامره داری

عیسی دمی و فیض دمت باد مبارک
در دیده هستی قدمت باد مبارک

هر لحظه به خلقت کرمت باد مبارک
تجدید بنای حرمت باد مبارک

کردم چـو بـه دیـدار رواق حرمت سیر
دیدم که در این خانه عدو شد سبب خیر

زیبد که به پای تو سر خویش ببازیم
بر صحن تو و قبر و رواق تو بنازیم

در نار حسد خصم حسودت بگدازیم
این کعبه دل را همه چون کعبه بسازیم

تا کور شود دشمن و تا دوست شود شاد
گردیـد دوبـاره حـرم پـاک تـو آبـاد

ای سامره‌ات کرب و بلای دگر ما
بر خاک درت تا ابدالدهر سر ما

وصف تو دعای شب و ذکر سحر ما
مهر تـو بـه بـازار قیامت ثـمر ما

 شاعر : غلامرضا سازگار

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



کسی که بود شکافندۀ تمام علوم
هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم


سر تو باد سلامت ای رسول الله
وصِّی پنجم تو کشته شد ولی مظلوم


گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانه اش از کینه خصم برد هجوم


بسان مادر و آباء رنج دیدۀ خویش
همیشه بود زحقّ و حقوق خود محروم


به غربت علی و خاندان اوسوگند
امام ما زجهان رفت با دلی مغموم


هماره قصّۀ مظلومی اش بخاک بقیع
بود زغربت قبرش برای ما معلوم


زدردهای نهانی که بود در دل او
کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم


حیات او همه با درد و رنج و غصّه گذشت
که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم


نه طاقت است زبان را به وصف غم هایش
نه قدرت است قلم را مه تا کند مرقوم

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



از فراقت روز و شب دائم غمینم یا جواد
تا که یادت میکنم ، آن دم حزینم یا جواد 

سوختی، آتش گرفتی ، پر کشیدی تا خدا
از غمت ویرانه شد ارکانِ دینم یا جواد 

حق به جز مدحت ندارد آیه ای در نزدِ خویش
تا به محشر این سخن باشد یقینم یا جواد 

گر خدا را می پرستم چون تو باشی رهبرم
باشد آقا مِـهـــرتان ، مُـهـــرِ جبینم یا جواد 

بارِگاهت جنت الاعلای ما باشد مدام
کی شود من بارگاهت را ببینم یا جواد؟

خود نظر کن تا نگردم از درت یک دم جدا
زانکه شیطان باشد اکنون در کمینم یا جواد 

تا بیایی مرگ را آسان نمایی بهرِ ما
منتظر در وقت های واپسنیم یا جواد

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



دهه ی دوم ذیقعده شروعش زیباست

زاد روز گلی از نسل علی(ع) و زهراست(س)

چشم دل بازکن و شهر مدینه بنگر

خانه ی حضرت کاظم طرب و جشن بپاست 

 عرشیان و همه ی اهل زمین شادانند

بر لب جمله ی آنها فتبارک به نواست 

 بوسه ها نجمه زند بر سر و روی پسرش

پدرش خنده زنان شاکر درگاه خداست 

آمده تا که شود جای نشین پدرش

او ولیعهد شه هفتم درگاه ولاست 

سومین نام علی بین امامان باشد

حجت هشتم حق بر همه ی ارض و سماست 

 او پسندیده ی خالق بود و خلق و رسول

زین جهت نام شریفش مزین به رضاست

 نقل از حضرت صادق شده در باره ی او

عالم آل رسولست و به دانش دریاست 

ای خوشا موسم میلاد و کنار حرمش

حرمش غرق سرورست و بهشتی ماواست

ای خوشا گوش به نقاره سپردن آنگه

که طربناک به میلاد رضا غرق نواست

ای خوشا دیدن آن خیل عظیم زایر

که به لبهای همه بهر رضا ذکر ثناست 

ای خوشا دیدن آن پنجره ی فولادش

دیدن زایر بیمار که دنبال شفاست 

ای خوشا نوش ز سرچشمه ی سقاخانه

جرعه ای آب که یادآوری آب بقاست 

ای خوشا ولوله ی شادی عشاق رضا

که قلوب همگی از غم و اندوه رهاست 

ای خوشا روشنی چشم به انوار رخی

که پس پرده بود دیدن رویش رویاست

 

 

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰


سلام الله، مولانا ! سلام الله ای رهبر
سلام الله یا صادق، سلام ای حضرت جعفر

چه شبهایی نمازت را بنی العباس بر هم زد
و بُردت با جسارتها ، همانند پدر ، حیدر

میان کوچه ها بهرت ، مجسم گشت غمهایی:
همان ایام تاریکی، که آمد بعد پیغمبر

گـَـهی یک ابر تاریکی، به اوج آسمان دیدی
همان ابری که زد رعدی ، به رخسار گل ازهر

گـَهی باران پر بغضی، ز اشک مجتبی دیدی
که راه رجعت منزل ، نشان میداد بر مادر

گـَه از فریاد بیجانی ، "خذینی فضّه" می آید
"همانا کشته شد محسن"، که افتاده به رویش در

و دَر گفتم به یاد آمد، حکایتهای آتش را
که تفتیده کند میخی، و سوزد مو و هم معجر

و باز از آتشم روضه، میان ذهن من جاری:
غروب کربلا وقتی ، که از تل آمده خواهر

خبیثی داد فرمانی ، که سوزاندن روا باشد
و خیمه خیمه ها سوزد، و چوب و پرده خاکستر

حسین آن غیرت حق بر، شکسته نیزه زد تکیه
شعار راد مردی را، بیان فرمود بر کافر

صدای "عمه جان عمه"، فضای دشت را پیچد
و دخترها به گرد او ، مثال یاس و نیلوفر

به یکسو جمع می سازد، زنان دل پریشان را
ز یکسو میشود فکرِ ، نجات مردِ در بستر 

تپشهای دلش اما، "حسین بن علی" گوید
هنوزش قلب زینب در میان مقتل دلبر

... چقدر اشکت روان گشته، وبی تابی بر این حرفم
شوم خاموش یا مولا، نخوانم روضه ی دیگر

همان تاریخ عاشورا ، همان عهد غدیر خم
دعای حضرت ساجد، و ذکر منجی آخر

اگر بر ما رسید اینک، یقین از "قال صادق" شد
تو کوثر را شدی کوثر ، "و من شانئ ،هو الابتر"

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد
    بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد
   معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد 

شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد 

جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد 

از لذت جام تو دل مانده به دام تو
 جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد 

بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد 

باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم
بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد


مولوی

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



غریبم آشنایم جز علی نیست

انیس ناله‌هایم جز علی نیست

اسیرم، مستمندم، بی‌نوایم

خدا داند نوایم جز علی نیست

مناجات و دعا از من نخواهید

مناجات و دعایم جز علی نیست

دلم تا شهر کوفه پر کشیده

که من حال و هوایم جز علی نیست

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰

شب های قدر



عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن شب های قدر، شب های نزول قرآن، شب های توبه و آمرزش گناهان به عموم مسلمانان


شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود. ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان(عج) می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند. شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰



از میان ماه ماهی سرزده
طعنه بر یک کهکشان اختر زده 

ماه ما در نیمه ی ماه صیام
بیت زهرا(س) وعلی(ع)را درزده 

 میهمانی خدا را این پسر
رنگ زیبایی خدایی تر زده 

سبط اکبر بر پیمبر(ص)است او
بردلش نقشی زیک دلبر زده 

نام زیبایش زسوی حق حسن(ع)
بوسه ها برروی اوحیدر زده 

یوسف یعقوبیان بی جلوه شد
یوسف زهرا(س) به عالم سرزده 

 حسن و زیبائیش در حد کمال
از جمال الله ،او ساغر زده 

 حاتم طائی رهین منتش
بر کرامت صفحه آخر زده 

حضرت ایوب شد میزان صبر
لیک در بحر حسن(ع)لنگر زده 

راس برنایان اهل جنت است
این سخن در اصل پیغمبر زده 

او امام دومین شیعه است
تکیه بر جای علی(ع)صفدر زده 

مرغ دل شاد است در میلاداو
در هوای دوست بال وپر زده 

هرکه مسروراست در این زاد روز
بر سر او فاطمه(س)افسر زده

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰


کم کم هلال ماه خدا می رسد ز راه
اوقات ناب اهل بکاء می رسد ز راه 

مهمان کند خدا همگان را به سفره اش
وقتی که ماه جود و سخا میرسد ز راه

گُل میکند به لب همه دم ذکر یا علی
زیرا بهار اهل دعا می رسد ز راه 

ماه مجیر و جوشن و شب های عاشقی
ماه جنون و ماه صفا میرسد ز راه 

دستت دراز کن چو گدا سمتِ سفره اش
وقتی گدا به پشت گدا میرسد ز راه 

امضا کند خدا گذر از نار دم به دم
چون ماه توبه ، ماه عطا میرسد ز راه 

وقتی که ماه خوب خدا رو کند به ما
فرصت برای ترک گناه میرسد ز راه

معلوم میشود که عزیزی به نزد حق
وقتی بلا به پشت بلا می رسد ز راه

هر لحظه اش عبادت و هر ساعتش نکو
اوقات سر به سر چو طلا میرسد ز راه 

پُر میشود فضای دل از عطر عاشقی
لَا تَقْنَطو بر اهل خطا میرسد ز راه 

بس کن دگر گناه که گناه سد عاشقی است
الطاف عاشقانه جدا میرسد ز راه 

میترسم از گناه و امیدم به رحمتش
وقتی که ماه خوف و رجا میرسد ز راه 

ماه غم علی شه لولاک میرسد
یعنی که ماه اشک و عزا می رسد ز راه 

افطار گر کنی همه دم یاد لعل او
الطاف سیّدالشهدا می رسد ز راه 

گر خوب بندگی کنی ای دل به هر صباح
توفیق طوف کرب و بلا میرسد ز راه 

وقتی به یاد کرب و بلا بغض میکنی
صدها ملک ز ارض و سما میرسد ز راه 

دنیا شود بهشت برین شک نکن دمی
وقتی قدوم شاه وفا می رسد ز راه 

«عَجِلْ عَلی ظُهُور وَلِیّک » خدای من
پس کی ز کعبه صاحب ما میرسد ز راه؟

 

شاعر : سیروس بداغی

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰

نیمه شعبان مبارک باد



مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد

بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد

بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست

همه ی گویند مگر جلوه یزدان آمد

اززمین نوربه بالا رود امشب زیرا

نور خورشید امامت همه ی تابان آمد

قائم آل محمد «عج»گل گلزار رسول

حجه بن الحسن «عج»آن مظهر ایمان آمد

  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰

روز معلم گرامی باد



 آموزگارم ، تو باغبانی
می پرورانی بذروجودم ، با مهربانی
با درسهایت دیو جهالت از من گریزد
اندرزهایت ، بهر وجودم ، شد پاسبانی
من غرقه بودم در بحر غفلت
دستم گرفتی ای ناجی من،
من همچو قایق ، تو بادبانی
بر خوان ِ دانش من میهمانم
تو ای معلم ، خود میزبانی
کار تو باشد، ارشاد انسان
همکار ِ خوب ِ پیغمبرانی
  • محسن خسروی
  • ۱
  • ۰




فرزانه حق، مهر جهان، بحر ولایت
آمد به جهان آیت حق، کان کرامت
آفاق معطر شده از عارض ماهش
مولود حسین آمده، اکبر، مهِ عصمت
میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک
  • محسن خسروی