
جانستان کابلستان؛ نوشته رضا امیرخانی؛ انتشارات افق؛ تعداد صفحات : 348
رضا
امیرخانی در سال 88 سفری چند روزه به افغانستان داشت که حاصل این اتفاق یک
سفرنامه با نام "جانستان
کابلستان" شده است. این سفر که یک مسافرت شخصی و برای ملاقات با چند دوست افغان و دیدار از شهرهای مهم این کشور بود با ماجراهای غیرمنتظره و جالبی برای این نویسنده همراه شد که این ماجراها گاهی هیجان انگیز است، گاهی طنزآلود و گاهی هم به آشکار شدن حقایق دردناکی میانجامد.
کابلستان" شده است. این سفر که یک مسافرت شخصی و برای ملاقات با چند دوست افغان و دیدار از شهرهای مهم این کشور بود با ماجراهای غیرمنتظره و جالبی برای این نویسنده همراه شد که این ماجراها گاهی هیجان انگیز است، گاهی طنزآلود و گاهی هم به آشکار شدن حقایق دردناکی میانجامد.
در
این سفرنامه امیرخانی تنها در محدوده سفرش به افعانستان نمیماند، بلکه به
تاریخ و آینده، سیاست و اقتصاد و وقایع روز و گاه موضع بندی درباره
اتفاقاتی معطوف میشود که این نویسنده همیشه در برابرشان سکوت کرده است.
البته حکایت این کتاب که سفرنامه خانوادگی امیرخانی به افغانستان است، اولین تجربه او در گونه سفرنامه نیست و اتفاقاً حال و هوایی داستانگونه دارد و خواننده را با همان کششها و تعلیقهای داستانی همراه میکند.
امیرخانی وقتی که همراه با همسر و پسر یک سال و نیمهاش برای یک سخنرانی و شرکت در مراسمی به پابوسی امام رضا علیه السلام میرود، وقتی میبیند که گذرنامه را نیز همراه خود آوردهآند تصمیم میگیرند تا سفری به افغانستان داشتهباشند. سبک نوشتن او مانند دیگر آثارش به شکلی است که خواننده با او به راحتی به سرزمین افغان سفر میکند؛ با او شاد میشود و با او در لحظههای حساس و خطرناک عرق میریزد و سرخ میشود.
وجه اشتراک «جانستان کابلستان» با دیگر سفرنامه وی «داستان سیستان» در فرهنگ مردمی است که امیرخانی با آنها ارتباط داشته. در جایی مردم خونگرم سیستانی و بلوچ و در جایی دیگر افغانهایی که نویسنده بارها به مردانگیشان اشاره میکند. قلم امیرخانی اما در «جانستان کابلستان» از روایت صرف فاصله گرفته و در بخشهایی به تحلیلهای اجتماعی و سیاسی رو آورده که خواننده را به یاد «نفحات نفت» میاندازد.
البته حکایت این کتاب که سفرنامه خانوادگی امیرخانی به افغانستان است، اولین تجربه او در گونه سفرنامه نیست و اتفاقاً حال و هوایی داستانگونه دارد و خواننده را با همان کششها و تعلیقهای داستانی همراه میکند.
امیرخانی وقتی که همراه با همسر و پسر یک سال و نیمهاش برای یک سخنرانی و شرکت در مراسمی به پابوسی امام رضا علیه السلام میرود، وقتی میبیند که گذرنامه را نیز همراه خود آوردهآند تصمیم میگیرند تا سفری به افغانستان داشتهباشند. سبک نوشتن او مانند دیگر آثارش به شکلی است که خواننده با او به راحتی به سرزمین افغان سفر میکند؛ با او شاد میشود و با او در لحظههای حساس و خطرناک عرق میریزد و سرخ میشود.
وجه اشتراک «جانستان کابلستان» با دیگر سفرنامه وی «داستان سیستان» در فرهنگ مردمی است که امیرخانی با آنها ارتباط داشته. در جایی مردم خونگرم سیستانی و بلوچ و در جایی دیگر افغانهایی که نویسنده بارها به مردانگیشان اشاره میکند. قلم امیرخانی اما در «جانستان کابلستان» از روایت صرف فاصله گرفته و در بخشهایی به تحلیلهای اجتماعی و سیاسی رو آورده که خواننده را به یاد «نفحات نفت» میاندازد.
قسمت های زیبایی از کتاب
هر جای عالم که مردکی به مردکی جوان مردی کند ،جبران جوان مردی دیگری است .
عادت غریبی هم که دارند این است که نظافت تشتاب را اول کار انجام می دهند ، نه آخر کار ! یعنی هرکس مجبور است نظافت کند گندکاری های نفر قبلی را و به همین قیاس و استقرا ، دلیلی نمی بیند تا سلسله را به هم بزند ! فرق فرهنگ کثیفی با تمیزی در ترتیب همین سلسله مراتب است دیگر ، اول تمیز کنی یا آخر !